پراکسیس

سماء عماد ابواللبن هنرمند جوانی فلسطینی و اهل غزه است. او در «آشپزخانه‌ی نسل‌کشی» از کلاژ برای مستندسازی و آرشیو تجربیات مردم غزه در جنگ نسل‌کشانه‌ای که به نکبه‌ی دوم شهرت یافته استفاده می‌کند و بر رابطه آنها با غذا و زمین سوخته در هنگامه‌ی آوارگی اجباری و گرسنگی تحمیلی تمرکز می‌کند.
من، نازلی، پسر بابام تحقیقی هنرمندانه است که در آن هنرمند به کندو‌کاو در رابطه‌ با پدرش می‌پردازد. به‌تدریج این کندوکاوها او را به مطالعات جنسیت سوق می‌دهد و کار ابعادی خودمردم‌نگارانه و جمعی می‌یابد. متن پیش‌رو محصول فرایند تألیفی مشترک است که در آن روایت نازلی به نوشته‌های برخی از همکاران پروژه گره می‌خورد.
هیرا مُنیر، عکاس جوان پاکستانی، در این عکس‌جستار سرگذشت خانواده‌ی خود را به سرگذشت سرزمین سِند و مناسبات و تنش‌های قومی آن پس از جداسازی هند و پاکستان و از راه رسیدن مهاجران اردو-زبان گره می‌زند و سعی می‌کند لایه‌هایی از هویت‌ چندرگه‌ی خود را که به فراموشی سپرده است باز یابد.
امیر علیخانی از خلال نامه‌ها و عکس‌های پدرش متوجه حضور او در عملیات نیروهای نظامی ایران در جنگ ظفار می‌شود. این کشف، در کنار امتناع پدر در بازگو کردن خاطرات عملیات، امیر را وامی‌دارد تا نگاهی دقیق‌تر به این واقعه و میراث احتمالی باقی‌مانده از آن بیندازد.
نقشه‌هایی برای سفر به پشت کوه قاف نمایشگاهی گروهی بود که در پی فراخوان کیوریتورال گالری آریا در سال ۱۳۹۹ در اردیبهشت ۱۴۰۱ در آن گالری برگزار شد. در این نمایشگاه، هنرمندان، تارا فاتحی و گلرخ نفیسی، از خلال آثاری متشکل از نامه‌ها، پرده‌ها، تقویم‌ها و آرشیو‌ها به دنبال راه‌هایی برای تخیل دنیایی دیگر‌ند.