مایک بُد در این نوشته حکایت بازدیدش از عمارت تاریخی فلوریا و فکر کردن به معماری مدرنیستی آن را به سرگذشت ظهور ناسیونالیسم تُرکی و شکل‌گیری دولت-ملت مدرن ترکیه و سازوبرگ ایدئولوژیک آن پیوند می‌زند.
میدان فلسطین تهران و مجسمه‌ی یادبود آن سا‌ل‌ها مرکز راه‌پیمایی‌های ضد اسرائیل دولتی جمهوری اسلامی بوده است. بهزاد خسروی نوری در این نوشته با نگاه به تاریخ فلسطین، روابط ایران و فلسطین و هنر انقلابیِ پس از انقلاب تلاش می‌کند این پرسش‌ را مطرح کند که چگونه می‌توان با فلسطین همبستگی داشت بی‌آنکه در دام رویکرد قیم‌مآبانه‌ی دولت دیگری افتاد.
این نوشته با نگاهی به دو مجموعه‌ی احلام شِبلی، هنرمند فلسطینی، نشان می‌دهد چطور شِبلی با پرهیز از دراماتیک کردن در فرم و همچنین محتوای عکس‌هایش مسیری خلاف جهت نسبت به بازنمایی‌های پرشمار صورت گرفته از فلسطین را در پیش می‌گیرد.
عبور از مرز، مهاجرت و مهاجران برای زبیر موحد، عکاس اهل خاش، همیشه موضوعاتی آشنا و نزدیک بوده‌اند. زبیر در یکی از مجموعه‌هایش با مهاجران همسفر می‌شود تا پیدا و پنهان تجربه‌ی ترک خانه و عبور را مرز را بهتر ببیند و به ما نشان دهد.
سماء عماد ابواللبن هنرمند جوانی فلسطینی و اهل غزه است. او در «آشپزخانه‌ی نسل‌کشی» از کلاژ برای مستندسازی و آرشیو تجربیات مردم غزه در جنگ نسل‌کشانه‌ای که به نکبه‌ی دوم شهرت یافته استفاده می‌کند و بر رابطه آنها با غذا و زمین سوخته در هنگامه‌ی آوارگی اجباری و گرسنگی تحمیلی تمرکز می‌کند.
در بخش اول مصاحبه، عاصم رفیقی عکاس، نویسنده و محقق مستقل پاکستانی از مسیر شکل‌گیری نگاه انتقادیش به خبرنگاری برای رسانه‌های جریان اصلی و سیاست بازنمایی در عکاسی خبری گفت. در ادامه‌ی مصاحبه، او بیشتر درباره‌ی نقش معرفت‌شناسی اروپامحور در بازتولید این سازوکارها و چالش‌ها و امکانات پیش روی هنرمندان و عکاسان، به‌ویژه در جنوب جهانی، برای مواجهه با این سازوکارها صحبت می‌کند.
من، نازلی، پسر بابام تحقیقی هنرمندانه است که در آن هنرمند به کندو‌کاو در رابطه‌ با پدرش می‌پردازد. به‌تدریج این کندوکاوها او را به مطالعات جنسیت سوق می‌دهد و کار ابعادی خودمردم‌نگارانه و جمعی می‌یابد. متن پیش‌رو محصول فرایند تألیفی مشترک است که در آن روایت نازلی به نوشته‌های برخی از همکاران پروژه گره می‌خورد.
هیرا مُنیر، عکاس جوان پاکستانی، در این عکس‌جستار سرگذشت خانواده‌ی خود را به سرگذشت سرزمین سِند و مناسبات و تنش‌های قومی آن پس از جداسازی هند و پاکستان و از راه رسیدن مهاجران اردو-زبان گره می‌زند و سعی می‌کند لایه‌هایی از هویت‌ چندرگه‌ی خود را که به فراموشی سپرده است باز یابد.
امیر علیخانی از خلال نامه‌ها و عکس‌های پدرش متوجه حضور او در عملیات نیروهای نظامی ایران در جنگ ظفار می‌شود. این کشف، در کنار امتناع پدر در بازگو کردن خاطرات عملیات، امیر را وامی‌دارد تا نگاهی دقیق‌تر به این واقعه و میراث احتمالی باقی‌مانده از آن بیندازد.

درباره‌ی ما
ما گروه کوچکی با پیش‌زمینه‌های حرفه‌ای متفاوت هستیم که پس از تجربه‌ی کار در فضاهای هنری مختلف تصمیم گرفته‌ایم فضایی مستقل به راه بیندازیم. شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در سال‌های اخیر به سویی رفته است که هر دم از بسته شدن فضاهای بدیلی خبر می‌رسد که محفلی برای جمع شدن، نوشتن و فکر کردن بوده‌اند. از این رو ضرورت جمع شدن و کار مشترک بیش از پیش احساس می‌شود. فضای سرآزاد سرچشمه گرفته از بحث‌های دوستانه‌ای است که از دو سال پیش شکل گرفت. با همه‌ی فراز و فرودهای این دو سال هر چه دوستی‌ها محکم تر شد. سرآزاد را به فرم نهایی نزدیک‌تر دیدیم.