Search
Close this search box.
شیوا علینقیان دانش‌آموخته‌ی انسان‌شناسی فرهنگی است. او هنگام نگارش پایان‌نامه‌ی دکتری‌اش درباره‌ی برساخت هویت مادرانه درمی‌یابد که نباید تجربه‌ی مادری خود را نادیده بگیرد و از این رو شیوه‌ی خودمردم‌نگاری را برای پیش‌برد کار انتخاب می‌کند. او در این نوشته از تجربه‌‌‌هایش در این مسیر و نگاهش به مقوله‌ی خودمردم‌نگاری می‌نویسد.
متن حاضر فصلی از کتاب «دانش برآمده از دل مبارزه» (۲۰۱۹) بوآونتورا د‌ِسوسا سانتوس، جامعه‌شناس پرتغالی است. او در این نوشته‌ی بیانیه‌مانند ایده‌هایی را درباره‌ی نظام‌های به‌هم‌تنیده‌ی سلطه در جهان و امکانات بلقوه برای مقابله با آنها ارائه می‌دهد. سرآزاد در فرایند ترجمه‌ای مشارکتی این متن را به فارسی ترجمه کرده است.
شهرام خسروی استاد انسان‌شناسی دانشگاه استکهلم است و بر مسائلی مانند مهاجرت، آوارگی اجباری و مطالعات مرز تمرکز دارد. در این یادداشت خسروی درباره‌ی خودمردم‌نگاری به‌مثابه‌ی شیوه‌ا‌ی تحقیقی و نگارشی می‌نویسد و به بررسی امکانات بدیلی می‌پردازد که این شیوه‌ برای نگاه به گروه‌های به‌حاشیه‌رانده و نژادی‌شده به دست می‌دهد.
سماء عماد ابواللبن هنرمند جوانی فلسطینی و اهل غزه است. او در «آشپزخانه‌ی نسل‌کشی» از کلاژ برای مستندسازی و آرشیو تجربیات مردم غزه در جنگ نسل‌کشانه‌ای که به نکبه‌ی دوم شهرت یافته استفاده می‌کند و بر رابطه آنها با غذا و زمین سوخته در هنگامه‌ی آوارگی اجباری و گرسنگی تحمیلی تمرکز می‌کند.
در بخش اول مصاحبه، عاصم رفیقی عکاس، نویسنده و محقق مستقل پاکستانی از مسیر شکل‌گیری نگاه انتقادیش به خبرنگاری برای رسانه‌های جریان اصلی و سیاست بازنمایی در عکاسی خبری گفت. در ادامه‌ی مصاحبه، او بیشتر درباره‌ی نقش معرفت‌شناسی اروپامحور در بازتولید این سازوکارها و چالش‌ها و امکانات پیش روی هنرمندان و عکاسان، به‌ویژه در جنوب جهانی، برای مواجهه با این سازوکارها صحبت می‌کند.
عاصم رفیقی در کراچی متولد و بزرگ شده است. او عکاس، نویسنده و محقق مستقلی است که اکنون حرفه‌ی سابق خود – خبرنگاری برای رسانه‌های جریان اصلی – را با دیدی انتقادی می‌نگرد. شاید بتوان اساس کار او را نقد سیاست بازنمایی در عکاسی خبری و خبرنگاریِ به‌اصطلاح بشردوستانه پنداشت. سرآزاد با عاصم به گفتگو نشست تا با دیدگاه‌های انتقادی او درباره‌ی روایت‌های حاضر‌-آماده‌‌ در رسانه‌ها و سازوکارهای آنها بیشتر آشنا شود.
سماء عماد ابواللبن هنرمند جوانی فلسطینی و اهل غزه است. او در «آشپزخانه‌ی نسل‌کشی» از کلاژ برای مستندسازی و آرشیو تجربیات مردم غزه در جنگ نسل‌کشانه‌ای که به نکبه‌ی دوم شهرت یافته استفاده می‌کند و بر رابطه آنها با غذا و زمین سوخته در هنگامه‌ی آوارگی اجباری و گرسنگی تحمیلی تمرکز می‌کند.
من، نازلی، پسر بابام تحقیقی هنرمندانه است که در آن هنرمند به کندو‌کاو در رابطه‌ با پدرش می‌پردازد. به‌تدریج این کندوکاوها او را به مطالعات جنسیت سوق می‌دهد و کار ابعادی خودمردم‌نگارانه و جمعی می‌یابد. متن پیش‌رو محصول فرایند تألیفی مشترک است که در آن روایت نازلی به نوشته‌های برخی از همکاران پروژه گره می‌خورد.
هیرا مُنیر، عکاس جوان پاکستانی، در این عکس‌جستار سرگذشت خانواده‌ی خود را به سرگذشت سرزمین سِند و مناسبات و تنش‌های قومی آن پس از جداسازی هند و پاکستان و از راه رسیدن مهاجران اردو-زبان گره می‌زند و سعی می‌کند لایه‌هایی از هویت‌ چندرگه‌ی خود را که به فراموشی سپرده است باز یابد.

درباره‌ی ما
ما گروه کوچکی با پیش‌زمینه‌های حرفه‌ای متفاوت هستیم که پس از تجربه‌ی کار در فضاهای هنری مختلف تصمیم گرفته‌ایم فضایی مستقل به راه بیندازیم. شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در سال‌های اخیر به سویی رفته است که هر دم از بسته شدن فضاهای بدیلی خبر می‌رسد که محفلی برای جمع شدن، نوشتن و فکر کردن بوده‌اند. از این رو ضرورت جمع شدن و کار مشترک بیش از پیش احساس می‌شود. فضای سرآزاد سرچشمه گرفته از بحث‌های دوستانه‌ای است که از دو سال پیش شکل گرفت. با همه‌ی فراز و فرودهای این دو سال هر چه دوستی‌ها محکم تر شد. سرآزاد را به فرم نهایی نزدیک‌تر دیدیم.