thumbs_b_c_494a5f53194fca4622719182e24acfde

از کناره‌های ایرلند تا غزه: همبستگی به‌مثابه‌ی جنبشی هنری

آزاده ثبوت

صحنه‌ی هنری ایرلند_ نمایشگاه‌ها، برنامه‌ها، اجراهای خیابانی، کنسرت‌ها و حتی رویدادهای رسمی هنری_  از آغاز جنگ نسل‌کشانه[۱] در غزه دگرگون شده است. در این ده ماه، هنرمندان ایرلندی از مؤثرترین گروه‌ها در تقویت همبستگی با فلسطین بوده‌اند. آنها از سرمایه‌ی اجتماعی خود برای ساماندهی راهپیمایی‌های اعتراضی استفاده کرده‌اند، فضاهای خود را در اختیار هنرمندان فلسطینی گذاشته‌اند و میدان‌های تازه‌‌ای برای مقاومت و سیاست‌ورزی خلاقانه در زیست روزمره و غیر‌رسمی مردم عادی گشوده‌اند.

از میان گروه‌های همبستگی شکل گرفته در فضاهای هنری می‌توان به شبکه‌ی هنرمندان ایرلندی برای فلسطین[۲]، هنرمندان علیه نسل‌کشی[۳]، نقاشی برای فلسطین[۴]، هنرمندان بلفاست برای فلسطین[۵]، موسیقیِ رها از آپارتاید[۶]، رقصِ رها از آپارتاید[۷]، هنرِ رها از آپارتاید[۸]، تئاترِ رها از آپارتاید[۹]، هنرهای سنتیِ رها از آپارتاید[۱۰]، هنرهای مشارکتی رها از آپارتاید[۱۱]، سیرکِ رها از آپارتاید[۱۲]، اُپرای رها از آپارتاید[۱۳]، فیلمِ رها از آپارتاید[۱۴] و هنرمندان برای فلسطینیان[۱۵] اشاره کرد. در پس هریک از این پروژه‌ها افرادی با تعهد شخصی بسیار برای انقلاب خلاقانه و تغییر وضع موجود تلاش می‌کنند. در این نوشتار تلاش می‌کنم به نقش این شبکه‌ها در خلق فضا و پیشبرد همبستگی با هنرمندان و مردم عادی فلسطین بپردازم.  

درک رابطه‌ی هنر و کنشگری سیاسی در ایرلند تنها با فهم جایگاه هنر در سنت‌های مبارزات ضداستعماری این سرزمین ممکن می‌شود. در دوران طولانی استعمار، ایرلندی‌ها از موسیقی برای اعتراض و تاب‌آوری در برابر خشونت و ستم استفاده می‌کردند. هنر در ایرلند با حرکت و مبارزه‌ی مستمر سیاسی گره خورده و موسیقی همواره نقشی محوری در شکل‌دهی افکار عمومی داشته است. از قدیم کلیساها و پابلیک هاوس‌ها (خانه‌های مردمی یا میخانه‌ها) از مهم‌ترین مراکز اجتماعی در ایرلند بوده‌اند. ایرلندی‌ها به هرجای جهان که مهاجرت کرده‌اند نیز اول کلیسایی ساخته‌اند و بعد خانه‌ای مردمی و این‌گونه توانسته‌اند جامعه و تعلقات اجتماعی خود را در تبعید حفظ کنند.

بیشتر خانه‌های مردمی در ایرلند عمری طولانی دارند و نسل‌اندرنسل به‌دست اعضای یک خانواده اداره می‌شوند. اهمیت این خانه‌ها از مرز‌های ایرلند فراتر می‌رود و این میخانه‌ها در بسیاری از کشورها نماد فرهنگ و مهمان‌نوازی ایرلندی‌ هستند. در سرزمینی که تاریخش را استعمارگران نوشته‌اند، این خانه‌ها مکان‌هایی برای داستان‌سرایی، انتقال تاریخ شفاهی از نسلی به نسل دیگر و البته حفظ و ترویج زبان ایرلندی بوده‌اند. در سال‌های منتهی به استقلال، خانه‌های مردمی به پررفت‌وآمدترین فضاها در ایرلند تبدیل شدند. امروز نیز آنها مکان‌هایی برای گفتگو درباره‌ی مسائل سیاسی، هنری، کنشگری اجتماعی و معاملات تجاری به شمار می‌روند.  

فرهنگ موسیقایی ایرلند بسیار غنی‌ است. در گذشته رسم بوده که مردم عصرها بعد از کار یا یکشنبه‌ها بعد از مراسم عشای ربانی به دیدار همسایگان، دوستان و اقوامشان می‌رفته‌اند و با آنها در کنار آتش می‌نشسته‌، داستان‌هایشان را برای یکدیگر بازگو می‌کرده‌ و در حین داستا‌ن‌سرایی به اجرای موسیقی می‌پرداخته‌اند. این سنت در دهه‌ی ۱۹۶۰ و در آغاز دوره‌ی احیای سنت‌های فرهنگی ایرلند[۱۶] به خانه‌های مردمی منتقل شد. امروز میخانه‌ها همچنان مکان‌هایی برای تماشای اجراهای بداهه و موسیقی اعتراضی هستند. موسیقی ایرلندی برانگیزاننده است و مردم را دور هم جمع می‌کند و همیشه دسته‌ای از نوازندگان را می‌توان در گوشه یا طبقه‌ی بالای میخانه‌ها درحال اجرا یافت.

در سال‌های سرکوب نظامی بریتانیا در دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی، هنرمندان در سراسر ایرلند کلوپ‌های آواز یا حلقه‌های خوانندگی ایجاد کردند. در آن زمان، فرهنگ پانک به‌عنوان هنری ضدسیستم شکل گرفته بود. هنرمندان ایرلندی در مصاحبه‌های تاریخ شفاهی[۱۷] برای من بازگو کرده‌اند که در آن سال‌ها مردم از ترس ناامنی به‌ندرت شب‌ها محله‌هایشان را ترک می‌کردند. آنها از نرده‌های آهنی‌ای می‌گویند که در مرکز شهر بلفاست کشیده شده بودند و از ساعت شش عصر قفل و مانع ورود افراد می‌شدند. در آن سال‌ها، بسیاری از میخانه‌ها و سینماها غیرقابل‌دسترس و زندگی شبانه محدود بود، اما با وجود خشونت‌ها و حتی خطر مرگ[۱۸]، هنرمندان از مناطق اشغالی در شمال به مناطق استقلال‌یافته در جنوب می‌رفتند و مقاومت را به شکل‌های مختلف ساماندهی می‌کردند.

توافق صلح  آدینه‌ی نیک[۱۹] به سی‌ سال درگیری خونین در شمال ایرلند پایان داد. در لحظات تاریخیِ امضای این پیمان در بلفاست، هنرمندانی مانند تامی ساندز[۲۰] مشغول برگزاری کنسرت‌هایی در قالب کارزار «بله به صلح» در سالن واترفرانت بودند. در سال‌های بعد، هنرمندان نقشی کلیدی در پیشبرد صلح در سطح منطقه‌ای داشتند. در غرب بلفاست، که قلب مبارزات آزادی‌خواهانه است، اجراهای موسیقی اعتراضی، دیوارنگاره‌ها و سیاست‌ورزی‌های پرفورماتیو بخشی از اشکال متنوع کنش‌های جمعی قابل‌مشاهده در سطح اجتماع هستند.

همبستگی به‌مثابه‌ی جنبشی هنری

همبستگی با فلسطین در ایرلند از چهارچوب‌های تنگ هویتی، مذهبی و جغرافیایی فرا می‌رود و بر ایجاد ایده‌های رهایی‌بخش، پرورش اتحادها و پیشرفت‌های مادی میان گروه‌ها و افراد تمرکز می‌کند، افرادی که به‌شکل سیستماتیک از حق تعیین سرنوشت و زیست آزادانه در سرزمین خود محروم ‌شده‌اند. به گفته‌ی جین اولمایر [۲۱]، استاد تاریخ کالج ترینیتی دوبلین، ایرلند قدیمی‌ترین مستعمره‌ی بریتانیا و الگویی برای استعمار و اشغال فلسطین بوده. این موضوع بی‌شک در شکل‌گیری نحوه‌ی تعامل مردم ایرلند با مبارزات ضداستعماری نقش مهمی داشته است. ایرلندی‌ها دزدی زمین، ‌انسانیت‌زدا‌یی، تروماهای روحی و تلفات ناشی از قرن‌ها استعمار را به‌خوبی درک می‌کنند. حمایت پایدار مردم ایرلند از آرمان فلسطین_ از افراد عادی گرفته تا بالاترین رده‌های قدرت_ مثالی از احساس عمیق همدلی و تاریخ مشترک است. دیوید چمبرز، مجری یکی از محبوب‌ترین پادکست‌‌های ایرلند، می‌گوید: «میان ایرلند و فلسطین رابطه‌ی تاریخی مستقیمی وجود دارد. بسیاری از قساوت‌های امپراتوری بریتانیا که بر فلسطینی‌ها تحمیل می‌شود، ابتدا در ایرلند اجرا شده بودند.»

از آغاز جنگ نسل‌کشانه در غزه، در محلات مختلف بلفاست گروه‌های غیررسمی، محلی و خودانگیخته‌ی بسیاری در همبستگی با فلسطین و حمایت از جنبش بی‌دی‌اس[۲۲]، یا همان انزوا، عدم‌ سرمایه‌گذاری و تحریم اسرائیل، شکل گرفته است. کلوپ‌های آواز از همیشه پررونق‌تر و اجراها از هفتگی به روزانه تبدیل شده‌اند و هنرمندان زیادی هر شب برای اجرا داوطلب می‌شوند. بسیاری از اجراهای شبانه به گفتگو و ایده‌پردازی برای تظاهرات‌، کارزارها و خلق پروژه‌های جمعی با محوریت فلسطین اختصاص دارد. بی‌اغراق می‌توان گفت که بیشترین میزان کمک‌های مردمی برای غزه در خانه‌های مردمی بلفاست جمع شده است. در موارد بسیاری نه‌تنها پول حاصل از اجراها و تولیدات هنری، بلکه عواید حاصل از فروش مشروبات نیز به امداد‌رسانی به غزه اختصاص داده شده‌ است.

رفعت العرعیر، شاعر و اندیشمند شهید فلسطینی، زمانی گفته بود: «چرا غزه را تنها زمانی به یاد می‌آورید که اسرائیل بمبارانش می‌کند؟» فلسطینی‌ها اغلب ما را به اشکالی از همبستگی فرامی‌خوانند که صرفاً از نوع اضطراری و در پاسخ به فاجعه نباشد. به بیان بل هوکس[۲۳]، فمینیست و کنشگر اجتماعی آمریکایی، همبستگی مستلزم تعهد پایدار و مستمر است. مقاومت فلسطینیان برای جنبش‌های ضداستعماری ایرلند همواره الهام‌بخش بوده است. بر همین اساس، فضاهای همبستگی ایجاد شده از سوی هنرمندان ایرلندی برای فلسطین نیز محدود به ده ماه گذشته نیست. هنرمندان ایرلندی در طول سال فعالیت‌های مشترک بسیاری با همتایان فلسطینی‌شان ترتیب می‌دهند. بخش زیادی از این برنامه‌ها داوطلبانه و با هزینه‌های شخصی و بخشی دیگر با بودجه‌های هنری نهادهای دولتی و خصوصی میسر می‌شوند.   

گروه هنرمندان برای فلسطینیان جمعی از هنرمندان و فعالان ایرلندی‌اند که بیش از بیست سال است در فلسطین کنشگری می‌‌کنند و در فعالیت‌های مردمی مختلفی در ایرلند، غزه، کرانه‌ی باختری و اردوگاه‌های مختلف فلسطینی در غرب آسیا مشارکت داشته‌اند. آنها، در طول این سال‌ها، بیش از صد رویداد در ایرلند و فلسطین سازماندهی و هزاران پوند کمک‌ بشردوستانه و پزشکی به غزه ارسال کرده‌اند.

در ژوئیه ۲۰۰۵، صدوهفتاد سازمان جامعه‌ی مدنی فلسطینی_ از جمله اتحادیه‌های کارگری، انجمن‌های حقوق پناهندگان، سازمان‌های خیریه، دانشگاهیان و گروه‌های فرهنگی_ خواستار جنبشی بین‌المللی برای اعمال تحریم بر رژیم صهیونیستی شدند. این شیوه‌ی غیرخشونت‌آمیز از کارزار مشابه تحریمِ رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی الهام گرفته شده است. در پاسخ به این درخواست، بیش از هزاروپانصد هنرمند از سراسر ایرلند متعهد شدند تا زمانی‌ که اسرائیل از قوانین بین‌المللی و اصول جهانی حقوق بشر پیروی نکند هیچ دعوتی را برای اجرا یا برگزاری نمایشگاه در اسرائیل نپذیرند و هیچ‌گونه کمک مالی را از نهادهای مرتبط با دولت آپارتاید قبول نکنند.

از جمله برنامه‌های مشترکی که هنرمندان ایرلندی در طول سال با مدارس و مؤسسات فرهنگی و هنری فلسطینی اجرا می‌کنند برنامه‌های مربوط به رقص است. دَبکِه رقص محلی سنتی فلسطین است که شهد ابو سلامه، هنرمند و محقق فلسطینی، آن را «بیانگر هویت و تجلیلی از زندگی، شادی، اجتماع و همبستگی» توصیف می‌کند. هنرمندان ایرلندی سال‌ها پیش در بیت لحم اولین کارگاه آموزش رقص را برای دانش‌آموزان مدرسه‌ی یوسف قدیس[۲۴] برگزار کردند. این هنرمندان پیش‌زمینه‌های متنوعی از رقص‌های مختلف دارند و در حوزه‌ی رقص اجتماعی در شمال ایرلند مطالعه و فعالیت می‌کنند. در جایگاه مؤسسه‌ای برای آموزش رقص به کودکان و نوجوانان، آنها همچنین ارتباطی مداومی با هنرمندان دبکه فلسطینی در بیت لحم (گروه لاجی) دارند. در سال ۲۰۲۲، این مؤسسه در بزرگ‌ترین جشنواره‌ی سالانه‌ی رقص در ایرلند میزبان گروه رقص و نمایش فلسطینی دیار بود.

احیای فولکلور فلسطینی در اواسط دهه‌ی ۱۹۶۰ با گسترش اشکال متنوعی از موسیقی، رقص فولکلور و تئاتر سیاسی در میان جوامع فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی و دیاسپورا همراه بود و دبکه تریبون قدرتمندی برای بیان مسائل اساسی مرتبط با هویت در اختیار هنرمندان طیف‌های سیاسی مختلف قرار می‌داد. احیای فولکلور در جنبش‌های دهه‌های۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تأثیری باورنکردنی بر اجرای موسیقی و رقص بومی فلسطین داشت. رقص‌های محلی سنتی با سرمایه‌گذاری استراتژیک در معانی جدید و بیان بدن در اعتراضات اجتماعی، اضطراب و تروما به مواد خامی برای توسعه‌ی اشکال جدید کنشگری فرهنگی تبدیل شدند. در این سال‌ها، دبکه نماد مسلط ناسیونالیسم فلسطینی بود و در مبارزات ملی‌گرایانه برای تعیین سرنوشت نقشی تعیین‌کننده داشت. در نوامبر ۲۰۲۳، ده‌ها هنرمند در سراسر ایرلند ترانه‌‌ی فولکلور فلسطینی«ياما مويل الهوى» را با هم در خانه‌ها و خانه‌های مردمی اجرا و بازخوانی کردند و با انتشار این همخوانی‌ها در فضای مجازی نوعی همبستگی موسیقایی برای فلسطین شکل دادند. این هنرمندان بر برقراری پیوند میان موسیقی فولکلور و مقاومت تأکید داشتند: «ما مردم و هنرمندان ایرلند می‌دانیم که موسیقی فولکلور گواه فرهنگ مردمی مقاومت است. ما در ایرلند از پس سا‌ل‌ها سرکوب استعماری غیرقانونی، انسانیت‌زدایی و نسل‌کشی، از حاکمیت و غنای فرهنگ خود تجلیل می‌کنیم. ما، مردمان ایرلند، اعمال گرسنگی سیستماتیک توسط حکومتی استعماری را تجربه کرده‌ایم و برای به دست آوردن آزادیمان دست به قیام خونینی زدیم، قیامی که آن زمان حمله‌ی تروریستی تلقی می‌شد. ما می‌دانیم که تنها با آتش‌بسی کامل و پایدار و پایان دادن به اشغال و اعطای حقوق انسانی برابر و کامل به هر فلسطینی است که می‌توان به صلح رسید تا همه بتوانند در کمال خود، فرهنگ خود، سرزمین خود و در صلح زندگی کنند.»

سنت موسیقایی شان‌اوس[۲۵] نوعی موسیقی آوازی تک‌نفره است که معمولاً به زبان ایرلندی اجرا می‌شود. این موسیقی عبارات ملودیکی بسیار طولانی دارد، از آواز محلی سنتی در دیگر نقاط ایرلند بسیار متفاوت است و طیف وسیعی از ژانرها، از آهنگ‌های عاشقانه تا نوحه و لالایی، را در بر می‌گیرد. این سبک موسیقایی قدمتی هفتصد‌ساله دارد و محققان و موسیقیدانان ایرلند ریشه‌‌های آن را به مدیترانه و مشرق زمین (اسپانیا و جهان عرب) مرتبط می‌دانند. برخی اتنوموزیکولوژیست‌ها مانند جوآن ریمر[۲۶]، معتقدند که موسیقی جهان عرب، اروپای جنوبی و ایرلند از یک خانواده‌اند. آلن لومکس[۲۷]، فولکلورنویس معروف، می‌گوید: «مدت‌ها است که ایرلند را بخشی از خانواده‌ی سبک قدیمی مدیترانه جنوبی_خاورمیانه می‌دانم_ با ریتم‌هایی آزاد، تک‌نوازی و آوازهایی که از فرم‌های پیچیده و استادانه تبعیت می‌کنند.»[۲۸] اوئن اُ کَنَوِن[۲۹] خواننده، ترانه‌سرا و نوازند‌ه‌ای ایرلندی است که در سبک موسیقایی خود از سنت شان اوس وام گرفته است. او با ترکیب موسیقی سنتی ایرلندی و عناصر معاصر صدایی منحصربه‌فرد و گیرا خلق کرده و آلبومش امسال برنده‌ی جایزه‌ی بهترین آلبوم فولکلور در ایرلند شده است. اوئن در مراسم اهدای جایزه کوفیه‌ای فلسطینی بر دوش داشت و گفت:

 «مدتی است که به موسیقی به جا مانده در ایرلند فکر می‌کنم، به دوران گرسنگی[۳۰] و به تجربه‌ی هولناک مردمی که این موسیقی را می‌نواخته‌اند. باید اذعان کنیم که استعمار هنوز واقعیتی پابرجا است و نسل‌کشی فلسطینیان با سلاح گرسنگی و پاکسازی قومی جلوی چشم‌مان در جریان است. به جای اینکه سال‌ها بعد، وقتی مردم فلسطین نابود و در سراسر جهان پراکنده شده‌اند، درباره‌ی نابودی موسیقی، آهنگ‌ها و رقصشان حرف بزنیم، باید همین حالا جلوی این وحشت را بگیریم، با جنبش انزوا، عدم سرمایه‌گذاری و تحریم و تا زمانی که نسل‌کشی متوقف و دولت آپارتاید برچیده شود. بدون آزادی فلسطین، آزادی وجود نخواهد داشت. امیدوارم روزی برسد که موسیقی ایرلندی و رقص فلسطینیِ دبکه با هم نواخته شوند.» [۳۱]

سِت استاتون واتکینز[۳۲] از دیگر خوانندگانی است که به احیای موسیقی محلی ایرلندی می‌پردازد. او شمار زیادی از آهنگ‌های شورشی ایرلندی را بازخوانی کرده و در ماه‌های اخیر چندین ترانه‌ی آوازی در همبستگی با فلسطین ساخته است. ترانه‌ی مشهور «ای فلسطین، ای فلسطین» او روایتگر اخراج فلسطینی‌ها از سرزمینشان در سال ۱۹۴۸ است.

هم‌آفرینی و سیاست‌ورزی‌های خلاقانه‌ی شهری

در ایرلند کار هنری در کنش‌های جمعی شکل می‌گیرد و به دایره‌ی بسته‌ی روشنفکران و گروه‌های کوچک محدود نمی‌شود. نمونه‌ای از این کنش‌های جمعی را می‌توان در دیوارنگاره‌های شهری دید. نقاشی‌های دیواری، به‌ویژه در شمال ایرلند، نمادهای بصری تاریخ و مبارزات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی معاصر انگاشته می‌شوند.    

محققان بر این باورند که سنت دیوارنگاری در ایرلند از قدمت طولانی‌تری نسبت به سایر نقاط جهان برخوردار است و حتی از سنت دیوارنگاری مکزیک سابقه‌‌ی طولانی‌تری دارد. دیوار بین‌المللی خیابان دِیویس در منطقه‌ی فالز در غرب بلفاست، زنجیره‌ای طولانی از نقاشی‌های دیواری را به نمایش می‌گذارد که در آنها رویدادها و مبارزات مهم جهانی از آفریقای جنوبی گرفته تا فلسطین، کوردستان، باسک، سریلانکا و غیره نمود پیدا کرده‌اند. این دیوارنگاره‌ها تماشاگر را به عاملی آگاه نسبت به نهضت‌های همبستگی جهانی بدل می‌کنند و با نور تاباندن بر مبارزات ضدنژادپرستی و ضداستعماری در نقاط مختلف جهان صور‌ت‌بندی‌های جدیدی برای همبستگی و سیاست‌ورزی‌های پرفورماتیو به‌ دست می‌دهند.

بیل رولستون[۳۳]، جامعه‌شناس و محقق دیوارنگاره‌های سیاسی، می‌گوید: «پیش از آغاز نسل‌کشی در غزه، به راه‌های تولید یک اثر هنری مشترک با هنرمندان ایرلندی و هنرمندان فلسطینی فکر می‌کردیم، اما بعد از هفتم اکتبر این امر دیگر امکان‌پذیر نبود. پس از هنرمندان غزه خواستیم تا نقاشی‌هایشان را برای ما بفرستند تا ما بر اساس آنها، دیوارها را نقاشی کنیم. با وجود اینکه می‌دانستیم آنها نمی‌توانستند از نقاشی‌ها بازدید کنند، برایمان مهم بود چیز‌هایی را به تصویر بکشیم که آنها دوست دارند ببینند. در میان نقاشی‌ها، آثار هنرمندانی را انتخاب کردیم که دیگر در میان ما نیستند، کسانی مانند هبه زقوت که همراه دو فرزندش در بمباران خانه‌شان توسط ارتش اشغالگر کشته شد.»

دَنی دِوِنی[۳۴] تصویرگر، مبارز سیاسی و هنرمندی ایرلندی است که سال‌های طولانی در زندان‌های بریتانیا حبس بوده. او می‌گوید: «در زمانه‌ای که دیگر دیواری در غزه باقی نمانده، ما به این اندیشیدیم که چگونه بر دیوارهای شهرمان برای هنرمندان فلسطینی فضایی ایجاد کنیم. هدفمان این نبود که تصاویری درباره‌ی فلسطینی‌ها خلق کنیم. ما می‌خواستیم از بوم خود برای ارائه‌ی آثار و بیان روح آنها استفاده کنیم.» دیوارنگاره‌های فلسطین در غرب بلفاست حاصل مشارکت هنرمندان با مردم محلی و پتانسیل‌ها و پیوندهای بین هنر و خیابان بوده است. این دیوار‌نگاره‌ها نتیجه‌ی تولید مشارکتی و هم‌آفرینی مردم کوچه ‌و خیابان، گردشگران و هنرمندان در دوره‌ای شش‌هفته‌ای از فوریه تا مارس ۲۰۲۴ بودند. دِوِنی با اشاره به تصاویر کودکان بر دیوارنگاره‌ها شرح می‌دهد که این کودکان محلی بودند که آن نقاشی‌های دیواری را کشیدند. در این فرایند مردم محلی، کودکان و بزرگسالان و سالمندان از بیننده به کنشگر تبدیل شدند و نکته‌ی حائز اهمیت در این ابداعات حضور مخاطبان در خلق اثر هنری است.

دکتر دایلان رودریگز[۳۵] می‌گوید: «همبستگی کنشی انفرادی نیست و باید در کنار دیگران انجام شود. همبستگی کنشی جمعی است. تجربه‌مند است. ضروری است مفاهیم لیبرال و انفرادی کنشگری و فعالیت سیاسی را به چالش بکشیم» با این رویکرد به همبستگی است که از نقاشی‌های هنرمندان غزه بر یکی از معروف‌ترین دیوارهای بلفاست رونمایی می‌شود. این دیوارنگاره‌ها ساحتی متکثر از روایتگری خلق می‌کنند که هم‌زمان فضاهایی برای سوگ، مقاومت و اعتراض به وجود می‌آورند. دیوارنگاره‌ها حامل کنش‌ها و راوی خرده‌روایت‌ها و خرده‌تاریخ‌هایی هستند که تاریخ رسمی‌ را به چالش می‌کشند. آنها به جای ساختن روایت‌هایی «درباره» فلسطینی‌ها و تولید محتوای هنری، زمینه‌ای برای فهم آنچه آنها تجربه می‌کنند در اختیار ما می‌گذارند. چنان‌که ایوان بریوک می‌گوید: «هنرمندانِ آینده محتوایی برای تجربه ایجاد نمی‌کنند، بلکه زمینه‌ای برای کشف آنچه تجربه می‌کنیم به دست می‌دهند.»[۳۶]

رفعت العرعیر، شاعر و اندیشمند شهید فلسطینی، می‌گفت: «ما نقش قربانی را بازی نمی‌کنیم، دردها و داستان‌های واقعی‌مان را روایت می‌کنیم.» دیوارنگاره‌ها در بلفاست یکی از قدرتمندترین اشکال داستان‌سرایی به شمار می‌روند. در این روزها و ثانیه‌های نسل‌کشی که فلسطینی‌ها فضاهای خود را از دست داده‌اند و به دیگران برای بازگو کردن داستان‌هایشان امید بسته‌اند، دیوارنگاره‌های بلفاست به فضایی برای به خاطر سپاری مقاومت‌ها و رنج‌های تصویرناشدنی تبدیل شده‌اند. این دیوارنگاره‌ها به جای موزه ساختن از رنج دیگری نوعی بودنِ همیشگی در همه‌جا و همه‌حال را به نمایش می‌گذارند.

تصویر زنی از غزه که بدن خواهرزاده‌ی کفن‌پوش خود را در آغوش گرفته است جهانی می‌شود. امالین بِلِیک[۳۷]، هنرمند ایرلندی، تصویر آن زن و کودک را بر دیوارهای دوبلین نقاشی می‌کند. پس از انتشار عکس‌هایی از این نقاشی دیواری در اینستاگرام، آن زن فلسطینی، که نامش سامیه الاطرش است، برای امالین نامه‌ای می‌نویسد و عکسی از خواهرزاده‌ی دوساله‌اش، ماسا، برای او می‌فرستد. میان سامیه و امالین دوستی عمیقی شکل می‌گیرد. امالین حالا نقاشی دیواری جدیدی از ماسا کشیده است که در آن ماسا او با لباس‌های کودکانه‌ی رنگی و لبخندش «آن‌گونه که باید به خاطر سپرده شود» به تصویر در آمده است. امالین بِلِیک در دیوار‌نگاره‌ی دیگری هِند رَجب، کودک شش‌ساله‌ی فلسطینی، را به تصویر کشیده است. هند تنها کسی بود که پس از حمله‌ی نیروهای اسرائیلی به اتوموبیل خانواده‌اش زنده مانده بود. او میان اجساد بستگانش پنهان شده و منتظر نیروهای امدادی بود. ارتش اشغالی در اقدامی برنامه‌ریزی‌شده هند و نیروهای امدادی هلال احمر را که برای کمک به این کودک شش‌ساله آمده بودند به قتل رساند. دیوار‌نگاره‌ها در سایر شهرهای ایرلند نیز داستان‌های فلسطین را روایت می‌کنند. برای مثال در شهر کُرک هنرمندان دیوارنگاره‌ای با اشعار رفعت العرعیر به تصویر کشیده‌اند. کارکرد این دیوارنگاره‌ها بیش از هر چیز رویت‌‌پذیر کردن داستان‌های انسان فلسطینی است و تصاویر به‌گونه‌ای انتخاب شده‌اند که راوی داستان خود باشند و بازنمایی رنج انسان فلسطینی منجر به تقلیل سوژگی و محو سیاست‌ورزی او نشود.    

در برخی مدارس بلفاست معلمان و دانش‌آموزان تلاش کرده‌اند تا به میانجی هنر آرزوها و امیدهای خود را برای غزه ابراز کنند. کودکان محلی آثار هنری و اشعار خود را برای نمایشگاهی در غرب بلفاست آماده کرده‌اند و نقاشی‌هایشان را در کنار اشعار و نقاشی‌های کودکان فلسطینی‌ای قرار داده‌اند که این روزها زیر بمباران و حملات مداوم‌اند. چند تن از این کودکان فلسطینی دو سال پیش همراه معلمانشان از غزه مهمان معلمان و دانش‌آموزان مدرسه‌ای در بلفاست بودند. دو تن از این کودکان در حملات هوایی رژیم اشغالگر در اکتبر گذشته کشته شدند. «ای ماه، حقیقت را به من بگو» مجموعه‌ای از نقاشی ها و اشعار کودکان فلسطینی ساکن غزه است که از دل ایده‌ای مشترک با کودکان بلفاست و چندین شهر دیگر شکل گرفت. این نقاشی‌ها و شعرها حالا در قالب کتابی به چاپ رسیده‌اند.

در شهرها و محله‌های ایرلند تولیدات هنری در اشکال و انواع مختلفی دیده می‌شوند. گروهی از هنرمندان و نقاشان در شهر کُرک گرد هم آمدند تا کارت‌پستال‌های خود را برای جمع‌آوری کمک‌های مالی برای غزه به فروش بگذارند. تمامی امور مربوط به برگزاری این نمایشگاه، سازماندهی، تبلیغ، رنگ‌آمیزی، چیدن قفسه‌ها، تمیز کردن، ساختن و سرو نوشیدنی‌ها داوطلبانه و به‌دست هنرمندان و اعضای جامعه‌ی محلی انجام شد. در بلفاست هنرمندان و جوانان جمعه عصرها جمع می‌شوند و پلاکاردهایی را که می‌خواهد در تظاهرات هفتگی به دست بگیرند با یکدیگر طراحی می‌کنند. این کارگاه‌ها فضایی برای نوع جدیدی از تخیل سیاسی و اتحادهای جدید می‌گشایند و شکل‌هایی از اعتراض را مرئی می‌کنند که به صورت جمعی در خیابان‌ها به‌شکلی جمعی در حال ریشه گرفتن است، ابداعات خلاقانه‌ای که نحوه‌ی شکل‌گیری هنر از دل تظاهرات را به ما نشان می‌دهد.

هم‌مقاومت‌گری و حقیقت‌گویی به قدرت

هنر به‌مثابه‌ی کنشی سازمان‌دهنده‌ی میدان‌هایی تازه‌ برای مقاومت و مبارزه به وجود می‌آورد. یکی از مؤثرترین شیوه‌های مقاومت در برابر جنایات استعماری و نسل‌کشی، فاش‌گوییِ حقیقت و عمل حقیقت‌گویی به قدرت است. در این ده ماه، بسیاری از هنرمندان ایرلندی از فضا و صدای خود برای سخن گفتن از فلسطین استفاده کرده‌اند. در مارس گذشته، صدوپنجاه هنرمند از سراسر ایرلند گرد هم آمدند تا به شهادت هنرمندان فلسطینی در غزه و کرانه‌ی باختری گوش فرا دهند، از نحوه‌ی هنرشویی[۳۸] جنایات اسرائیل علیه بشریت مطلع و به عمل متعهد شوند. آنها در فراخوانی عمومی اعلام کردند: «دیگر خبری از سکوت و هم‌دستی نیست. دیگر خبری از تجارت معمول در هنر نیست. ما اکنون بیش از هر زمان دیگری بسیج، سازماندهی و متعهد شده‌ایم تا فضاهای کار، تولید و ارائه‌ی هنر خود را از آپارتاید بزداییم. ما در زندگی و هنرمان تحریم را اعمال می‌کنیم و با به‌کارگیری اقدامات فردی و جمعی مقاومت فرهنگی از قدرت خود در مقام هنرمند استفاده می‌کنیم.»  

جشنواره‌ی سالانه‌ی اس‌ایکس‌اس‌دبلیو[۳۹] در شهر آستین ایالت تگزاس رویدادی بین‌المللیِ‌ بسیار مهمی در حوزه‌‌ی هنر و موسیقی شمرده می‌شود. امسال تمامی گروه‌های ایرلندی دعوت‌شده به‌دلیل ارتباط آن نهاد با ارتش و صنایع دفاعی ایالات ‌متحده و فروش تسلیحات به اسرائیل از شرکت در جشنواره خودداری کردند. به‌دنبال اتخاد این تصمیم جمعی از سوی هنرمندان، دولت ایرلند نیز نمایشگاه‌های رسمی خود را در این جشنواره لغو کرد. این تصمیم جنجالی، بحث‌های گسترده‌ای در مورد نقش ارتش ایالات متحده و پیامدهای مناسبات مالی آن بر انسجام فرهنگی و هنری این رویداد به راه انداخت و افراد بسیاری خواستار تجدید‌نظر در قراردادهای حمایت مالی جشنواره و اولویت‌بخشی به آزادی هنری و مسئولیت اجتماعی شدند.

برای بسیاری از ما که با اقتصاد سیاسی جشنواره‌های فرهنگی و هنری بین‌المللی آشنا نیستیم فهم میزان درهم‌تنیدگی این فضاها با اقتصاد نظامی‌گری و آپارتاید در اسرائیل دشوار است. در رویدادی اخیر یکی از هنرمندان گروه نی‌کَپ[۴۰] عنوان کرد که به‌‌علت امتناع از شرکت در جشنواره‌های مرتبط با نظامی‌گری از ابتدای سال میلادی سه اجرایشان لغو شده است. یکی از تأمین‌کنندگان مالی سومین جشنواره‌ای که آنها از شرکت در آن امتناع کرده‌اند بانک بارکلیز[۴۱] است، بانکی که با ارائه خدمات سرمایه‌گذاری و مالی به شرکت‌های تسلیحاتی، تهیه سلاح و فناوری را برای حملات اسرائیل به فلسطینی‌ها تسهیل می‌کند. مسأله‌‌ی دیگر این نیست که هنرمندان با امتناع از شرکت در این جشنواره‌ها امکان ارتقاء در ساختار هنری موجود را از دست می‌دهند، بلکه با هر بار «نه گفتن» بقای آنها به‌عنوان هنرمندانی مستقل در این ساختار دشوارتر می‌شود.

در جشنواره‌ی موسیقی بریجید که به آثار فرهنگی و خلاقانه‌ی زنان هنرمند ایرلندی اختصاص دارد، راشین الشریف[۴۲] هنرمند ایرلندی-فلسطینی ترانه‌ی مشهور یا قدس یا مدینه السلام را اجرا کرد. او با پیوند زدن میان مبارزات زنان ایرلندی و فلسطینی بر تلاش‌های تاریخی و مداوم آنها برای احقاق برابری، عدالت و حقوق انسانی نور تابانید. این رویداد توانست به فضایی برای افزایش آگاهی و حمایت از آرمان فلسطین بدل شود و اهمیت همبستگی و اتحاد را برجسته کند. راشین الشریف با پیروی از سبک ترانه‌های ایرلندی ماکارونیک (اصطلاحی که برای اشاره به اشعار اجرا شده در دو یا چند زبان به کار می‌رود)، جملاتی به زبان عربی را در یک ترانه‌ی غم‌انگیز ایرلندی جای داد. در سنت شفاهی ایرلندی، از اشعار ماکارونیک اغلب برای شکستن کد‌های قدرت استفاده می‌شود. به‌شیوه‌‌ای مشابه، هنگامی که زنان فلسطین در دوران انقلاب کبیر (۱۹۳۹-۱۹۳۶) به ملاقات عزیزانشان در زندان‌های بریتانیا می‌رفتند با تکرار برخی سیلاب‌ها و هجاها مانند للللی در ترانه‌ی مردمی «یا طالعین الجبل»، مخفیانه‌ی پیام‌هایی را به عزیزان در بندشان منتقل می‌کردند. الشریف با تلفیق مبتکرانه‌ی واژگان عربی و بهره‌ جستن از این سنت، قدرت استعماری را به چالش می‌کشد و پیوندهای استوار میان فرهنگ‌های ایرلند و فلسطین را برجسته می‌کند. او می‌گوید: «آنچه این دو فرهنگ را به یکدیگر پیوند می‌دهد غم و استقامت است. من آرامش زیادی در موسیقی سنتی هر دو سرزمین می‌یابم و ترکیب و تلفیق آنها برایم آسان است.»

هنرمندان ایرلندی با پیوستن به فراخوان جنبش‌های جامعه مدنی فلسطینی پیشگامان کارزار بایکوت جشنواره‌ی یوروویژِن در ایرلند بودند. شبکه‌ی هنرمندان ایرلندی برای فلسطین و هنرِ رها از آپارتاید دو رویداد زنده در دو شهر دوبلین و گالوی[۴۳] به‌عنوان جایگزینی برای یوروویژن تدارک دیدند. آنها نام این رویداد را «بر فلسطین نور بتابان» گذاشته‌اند. هر دو این رویدادها در روز شنبه، یازدهم مِی هم‌زمان با فینال یوروویژن به‌صورت زنده روی صحنه و آنلاین پخش شد. برگزارکنندگان از همه‌ی فینالیست‌ها، تولیدکنندگان و بینندگان خواستند تا برای ایجاد ممنوعیت بر آنچه «اسرائیلِ نسل‌کش» می‌خوانند مسابقه یوروویژن را تحریم کنند. در بخشی از فراخوان آنها آمده است: «یک نسل‌کشی در غزه درحال وقوع است. فلسطینیان با ظلم و خشونت مداوم مواجه‌اند. ما نمی‌توانیم در برابر این جنایات وصف‌ناپذیر و هولناک سکوت کنیم. ما هنرمندان وظیفه داریم از صداها و تریبون های خود برای ایستادگی در برابر نسل‌کشیِ اشغالگران اسرائیل علیه فلسطینیان استفاده کنیم. هدف ما جذب سرمایه‌ای صدهزار یورویی است. تمام سرمایه‌های جمع‌آوری‌شده در طول این رویداد از طریق فروش بلیت و کمک‌های آنلاین به سازمان‌های حقوق بشری الحق، المیزان و حمایت از مرکز مشاوره‌ی روانی اجتماعی زنان و کمک مستقیم به هنرمندان غزه اختصاص خواهد یافت.»

دوسالانه‌ی ونیز یکی از دیگر رویدادهای هنری مهم و محل حضور نخبگان و بزرگان هنری جهان است. در این رویداد، علاوه بر معرفی هنر کشورها، دیپلماسی هنری آنها نیز به صحنه می‌آید. هنرمندان ایرلندی امسال در مراسم گشایش غرفه‌ی ایرلند، در آیینی دسته‌جمعی، ترانه‌ی «موطنی»، سرود ملی فلسطین، را خواندند.

از دیگر نمودهای همبستگی هنرمندان ایرلند با فلسطینیان فعالیت گروه راک ایرلندی‌زبان شان وانس[۴۴] است. آنها این روزها در استودیوهای موسیقی بلک‌استاف‌میل[۴۵] در غرب بلفاست مشغول کار روی آهنگ جدیدی درباره‌ی مبارزات ضداستعماری در ایرلند و فلسطین هستند. یکی از مشهورترین آهنگ‌های این گروه درباره‌ی اعتصاب غذای مبارزان ایرلندی در زندان‌های بریتانیا و اعتصاب غذای مبارزان فلسطینی‌ در زندان‌های اسرائیل است. خواننده‌‌ی اصلی این گروه، جِیک مک‌سیاکایس،[۴۶] بیان می‌کند که در دوران اشغال نظامی ایرلند توسط بریتانیا پدر و پدربزرگش دوره‌هایی زندانی بوده‌اند. مک‌سیاکایس یکی از هنرمندانی است که از فضا و امکانات خود برای آگاهی‌بخشی در مورد نسل‌کشی مردم فلسطین و مبارزه با پروپاگاندای صهیونیستی استفاده کرده است. جِیک در مصاحبه‌ای که در ماه نوامبر انجام داده بود به «فریبکاری کامل و بی‌شرمانه‌ای که رسانه‌های اجتماعی طرف‌دار صهیونیست‌ها به راه انداخته‌اند» اشاره می‌کند و می‌گوید: «قتل‌عام مردم فلسطین با حمایت کامل دولت‌های غربی و با پول ما، مالیات‌دهندگان، انجام می‌شود. اما هر زمان در این باره سخنی گفته می‌شود رسانه‌های صهیونیستی بحث را به انحراف می‌کشانند و اولین سؤالی که می‌پرسند این است که آیا حماس را محکوم می‌کنید؟ در عوض، نخستین سوالی که باید پرسیده شود این است که آیا شما اشغال مداوم فلسطین توسط اسرائیل را محکوم می‌کنید یا نه؟ ما می‌خواهیم از مردم بپرسیم که آیا شما اشغال را محکوم می‌کنید؟ این واقعیتی اجتناب‌ناپذیر است که تمام این وقایع وحشتناک نتیجه‌ی اشغال و بخشی از تاریخ استعمار اروپایی است که در آن بریتانیا در کنار منافع اروپا و آمریکا تأسیس دولت اسرائیل را بی‌توجه به مردم بومی ساکن در آنجا ممکن کردند.» جیک می‌گوید: «ما هر هفته در کنار هزاران نفر در بلفاست به همبستگی با فلسطین می‌ایستیم، با فراخواندن مردم به جنبش بی‌دی‌اس بر تحریم‌ها تأکید می‌کنیم و خواهان توقف جنگ در غزه و اخراج سفیر اسرائیل می‌شویم. حمایت ایرلند از فلسطینی‌ها به سیاست محدود نمی‌شود، بلکه جنبشی فرهنگی شده است.»

لئآن بِتاساموساک سیمپسون[۴۷] از نویسندگان، موسیقیدانان و کنشگران شناخته‌شده‌ی بومی در کانادا است. او در توصیف روابط بین گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده یا تحت‌ستم، مانند جوامع بومی، سیاه‌پوستان و فلسطینی‌ها، که به‌طور تاریخی از جریان اصلی جامعه طرد شده‌اند و شکل‌های همبستگی و حمایت خود را توسعه داده‌اند، مفهومی به نام هم‌مقاومت‌گری[۴۸] ابداع کرده‌ است. برای جیک کنشگری موسیقایی نوعی هم‌مقاومت‌گری است. او دلیل محور قرار دادن زمین در تک‌آهنگ جدیدش را این‌گونه شرح می‌دهد: «ما شاهد استعمار سرزمین‌های بومی توسط نظام اسرائیلی-صهیونیستی، قرار دادن سیستم آپارتاید و آواره کردن فلسطینیان هستیم. محور بحث اصلی باید این باشد، اما این‌طور نیست. اعمال ظلم سیستماتیک با هدف حفظ سلطه‌ی جنایت علیه بشریت است. مردم فلسطین حق دارند به هر وسیله‌ای مقاومت کنند. اسرائیل در مقام متجاوز و قدرت استعماری حق ادعای دفاع از خود را ندارد. آنها زمین فلسطینی‌ها را گرفته‌اند، درختان زیتونشان را از بین برده و رودهایشان را با سیمان خشکانده‌اند. این بسیار شبیه تلاش عامدانه‌ی استعمارگران برای از بین بردن روابط مردم بومی با سرزمینشان در ایرلند است.»

همبستگی در زمانه‌ی نسل‌کشی

وليد الواوی، هنرمند کوئیر فلسطینی پرسش‌های مهمی را درباره‌ی هنر در زمانه‌ی نسل‌کشی مطرح می‌کند:

«تنها کارکرد مفروض برای تقلیل دادن نقش هنر به مستندسازی و حفظ فرهنگ کسانی که در معرض نسل‌کشی‌‌اند ممکن است خدمت به نسل آینده باشد. اما، اینجا سؤالی حیاتی در مورد مخاطبان این هنر طرح می‌شود: روشن است که این مخاطبان نمی‌توانند بازماندگان نسل‌کشی باشند، زیرا در این دیدگاه، هدف هنر متوقف کردن نسل‌کشی نیست، بلکه صرفاً مشاهده و مستند‌سازی آن است. بنابراین، مخاطب باید کسانی باشند که، به‌واسطه‌ی امتیازاتی طبقاتی، از دور این نسل‌کشی را تماشا می‌کنند. اما، آیا، به این صورت، یک تراژدی عمیق انسانی را به منبع دیگری برای تولید هنری تقلیل نمی‌دهیم؟ آیا با این کار، ناخواسته رنج را کالایی نمی‌کنیم و از مسئولیت‌های فوری اخلاقی و انسانی که چنین بحران‌هایی از ما طلب می‌کنند فاصله نمی‌گیریم؟ این مانند ترسیم دقیق صحنه‌ی جرم است در‌حالی‌که فرصت جلوگیری از خود جنایت را نادیده می‌گیرد. چنین دیدگاهی نه‌تنها اندام هنر را قطع می‌کند، بلکه امکان بلقوه‌ی آن را برای الهام بخشیدن به عمل و کمک به جلوگیری از چنین جنایاتی تضعیف می‌کند. عمل مستندسازی و حفظ فرهنگ باید در کنار شکوفایی آن فرهنگ اتفاق بیفتد، نه در میانه‌ی نابودی آن.»[۴۹]

در این ده ماه، هنرمندان ایرلندی تلاش‌های جمعی بسیاری برای حمایت از مؤسسات امدادرسان فلسطینی در غزه_ از جمله تأمین بودجه برای گروه‌هایی مانند کمک‌ پزشکی برای فلسطین[۵۰]، صندوق امداد‌رسانی به کودکان فلسطینی[۵۱] و هلال احمر فلسطین_کرده‌اند. علاوه بر این، حمایت‌های فردی از هنرمندان ساکن غزه و خانواده‌هایشان، ساماندهی تظاهرات‌ و کارزارها، پیوستن به جنبش تحریم، ایجاد فضاهای هنریِ رها از آپارتاید، دعوت از هنرمندان فلسطینی و در اختیار گذاشتن فضاهای خود به آنها برای روایتگری، دادخواهی و حقیقت‌گویی به قدرت از دیگر کارهای حیاتی آنها در این مدت بوده است.  

در فرهنگ ایرلندی، مفهوم بسیار مهمی به نام دلو فارچی اِخت[۵۲] وجود دارد که بر اهمیت اجتماع، حمایت متقابل و اقدام جمعی صحه می‌گذارد. یکی از موارد کاربرد این مفهوم توصیف همبستگی با فلسطین است. همبستگی اغلب تداعی‌گر احساس وحدت و علاقه‌ی مشترک میان افراد و گروه‌ها است، اما تأکید مفهوم دلو فارچی اِخت بیشتر بر ایده‌ی مشارکت از نزدیک است. در اینجا «دلو» به‌معنای نزدیک و «فارچی اِخت» به‌معنای مشارکت یا درگیری است. بر مبنای این تمایز ظریف، آنچه در همبستگی اهمیت دارد مشارکت نزدیک و اتحاد با دیگران در مبارزه‌ای مشترک است، نه صرف اتحاد براساس اشتراک هویتی یا علاقه‌ای مشترک. در این مفهوم از همبستگی، افراد و گروه‌ها مسئولیتی مشترک و متقابل برای حمایت و مراقبت از یکدیگر دارند. بر همین اساس، هنرمندان و نهادهای هنری ایرلندی به جای قرار گرفتن در روابط عمودی، اقتدارمحور، خیرمآبانه و بشردوستانه، که نمود رابطه‌‌ی ناجی و قربانی است، با شرکا و همتایان فلسطینی خود روابطی هم‌عرض و افقی شکل می‌دهند. خود‌انگیختگی و غیر‌رسمی بودن این ساختارها باعث شده که دلو فارچی اِخت با فلسطین در همه‌ی عرصه‌های فرهنگی و هنری جاری و ساری باشد و در طی سالیان همچنان در متن بماند، دستکاری نشود و به‌حاشیه رانده نشود. رفیف زیاده، شاعر شناخته‌شده و کنشگر حقوق بشر فلسطینی، که در ماه مِه گذشته به‌دعوت شبکه‌ی هنرمندان ایرلندی برای فلسطین و هنرمندان علیه نسل‌کشی به ایرلند سفر کرده بود، در اجرایی در بلفاست گفت: «پیش از آمدن به ایرلند بعضی‌ها می‌گفتند چرا برای سخنرانی به ایرلند می‌روی؟ آنجا که همه حامی فلسطین هستند و نیازی به سخنرانی تو نیست. به آلمان برو. من در جواب می‌گفتم: ایرلندی‌ها خانواده‌ی ما هستند. من برای دیدن خانواده‌ام می‌روم، برای اینکه آنچه در دل دارم را بی‌پرده و صادقانه به آنها بگویم.»

لازمه‌ی همبستگی اخلاقی تولید و برآمدن استراتژی‌های همبستگی از دل فرایندهای برابر و همکارانه با مردم تحت‌ستم است. بسیاری از پروژه‌های هنری مرتبط با فلسطین که در ایرلند شکل گرفته‌اند بر تولید مشارکتی و هم‌آفرینی استوارند. این پروژه‌ها بر پایه‌ی قرار دادن هنرمندان فلسطینی در مرکز پروژه و بازسازی ایده‌های خلاقانه‌ی آنها شکل گرفته‌اند. در ماه مه امسال شبکه‌ی هنرهای مشارکتیِ رها از آپارتاید به مناسبت سالگرد نکبه‌ی ۱۹۴۸ میزبان مجموعه‌ای از رویدادهای هنری مشترک میان هنرمندان فلسطینی و ایرلندی بود. در این کارگاه‌های مشارکتی که با حضور هنرمند، معلم و شاعر فلسطینی، عبدالفتاح ابوسرور، برگزار شد، او از مفهوم و فلسفه‌ی ابداعی خویش به نام «مقاومت زیبا»[۵۳] سخن گفت. دکتر عبدالفتاح ابوسرور بنیانگذار و مدیر انجمن فرهنگی و هنری الرواد[۵۴] است که در سال ۱۹۹۸ در اردوگاه پناهندگان آیدا در بیت لحم تأسیس شد. «مقاومت زیبا» به استفاده از هنرهای نمایشی و تجسمی، فرهنگ و آموزش، بیان خلاقانه و مسالمت‌آمیز در رویارویی با ظلم و ستم، و امکاناتی که این نوع مقاومت برای نجات جان انسان‌ها و القای امید و آرامش در افراد با هدف صلح پایدار اشاره دارد.

سخن پایانی

شبکه‌ی کنشگری همبستگی ایرلند برای فلسطین گسترده است و به گفته‌ی برندان کِی‌ران براون[۵۵] این همبستگی همیشه از طریق گروه‌های مردمی هدایت شده است و این‌گونه نیز باید باقی می‌ماند، شکلی از همبستگی که به قول کریس هَزِرد[۵۶]، سیاست‌مدار جمهوری‌خواه ایرلندی، نه بر مبنای زبان، فرهنگ و مذهبِ مشترک که به اتکای یک قرن مبارزه‌ی مشترک ضداستعماری شکل گرفته است. در سال ۲۰۲۲، هم‌زمان با عید پاتریک قدیس، قدیس حامی ایرلند، بافندگان قدیمی‌ترین کارگاه کوفیه‌بافی در فلسطین، حرباوی، کوفیه‌ای با طرح پرچم سه‌رنگ ایرلند طراحی کردند و هنگام اهدای آن به سفیر ایرلند در فلسطین اظهار داشتند:

«ما فلسطینی‌ها در رویارویی با تلخ‌ترین تجارب اشغال و آپارتاید هرکجا که باشیم به‌دنبال روزنه‌ای از امید می‌گردیم و از بخت خوبمان رفقایی همچون ایرلندی‌ها داریم. نگاه به تصویر شهری ایرلندی که خیابان‌ها و (می)خانه‌هایش را با پرچم‌های ایرلند و فلسطین آراسته است روح فلسطینی ما را زنده نگه می‌دارد. ما برای اولین بار، کوفیه‌ای را به مکانی در خارج از فلسطین تقدیم می‌کنیم، سرزمین مردمی شگفت‌انگیز که ما فلسطینی‌ها با افتخار آنها را دوستان خود می‌نامیم: ایرلند.»۷]


[۱] اصطلاح جنگ نسل‌کشانه برای اشاره‌ به ویژگی‌های خاص استفاده از جنگ برای پیشبرد هدف نسل‌کشی در غزه به کار گرفته می‌شود. این اصطلاح تفاوت این رخداد را با جنگ متعارف خاطرنشان می‌کند؛ به این تعبیر که در اینجا با جنگی میان دو نیروی برابر رو‌به‌رو نیستیم، بلکه این نیروی‌های مقاومت‌ مردمی هستند که مقابل نیروی اشغالگر قرار گرفته‌اند و البته که این نسل‌کشی و پاکسازی قومی از هفتم اکتبر آغاز نشده است و عمری به درازای تاریخ استعمار مستعمره‌نشین از زمان قیمومیت بریتانیا و نکبه‌ی ۱۹۴۸ در پی اعلام موجودیت دولت اسرائیل دارد.  

[2] Irish Artists for Palestine

[3] Artists against Genocide

[4] Painting for Palestine

[5] Belfast Artists for Palestine

[6] Apartheid Free Music

[7] Apartheid Free Dance

[8] Apartheid Free Arts

[9] Apartheid Free Theatre

[10] Apartheid Free Traditional Arts

[11] Apartheid Free Collaborative Arts

[12] Apartheid Free Circus & Outdoor Arts

[13] Apartheid-Free Opera:  

[14] Apartheid Free Film:

[15] Artists for Palestinians:

[16] The Irish Folk Music Revival

[۱۷] در کنار مطالعات مردم‌نگارانه، در ده سال گذشته چندین مصاحبه‌ی تاریخ شفاهی با تعدادی از هنرمندان ایرلندی در شهر بلفاست انجام داده‌ام که تمرکزشان بر هنر در دوران خشونت سیاسی و نقش هنرمندان در فرایند‌های عدالت انتقالی، بازسازی شهری و همبستگی‌های فراملی بوده است.

[۱۸]  برای مثال می‌توان به کشتار اعضای گروه بسیار محبوب نمایش و موسیقی میامی در ۳۱ ژوئیه ۱۹۷۵ اشاره کرد. در شب واقعه، گروه در راه بازگشت به دوبلین از کنسرتی در منطقه‌ی تحت‌کنترل بریتانیا در شمال بود که شبه‌نظامیانی با لباس مبدل مینی‌بوس آنها را در ایستی بازرسی متوقف کردند و برخی از اعضای گروه را به ضرب گلوله به قتل رساندند. قاتلان جنایت خود را با این اتهام واهی توجیه کردند که هنرمندان برای ارتش آزادی‌بخش ایرلند سلاح حمل می‌کرده‌اند.

[۱۹]  The Good Friday Agreement، پیمانی که در ۱۹۹۸ برای پایان دادن به درگیری‌‌ها میان احزاب جمهوری‌خواه ایرلند و احزاب طرف‌دار سلطنت بریتانیا به امضا رسید.  

[۲۰]Tommy Sands، ترانه‌سرا، خواننده‌ی فولکلور و فعال سیاسی ایرلندی.

[21] Jane Ohlmeyer

[22] Boycutt, Diverstment and Sanctions (BDS)

[23] bell hooks

[24] Saint Joseph

[25] Sean-nós 

[26] Joan Rimmer 

[27] Alan Lomax

[۲۸]  برای مثال اجرای زیر از اوئن اُ کَنَوِن را ببینید: 
https://www.instagram.com/p/C6mozu5I9R_/ 

[29] Eoghan Ó Ceannabháin

[۳۰]  در فاصله‌ی سال‌های ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۲ و در اثر سیاست‌های استعماری و نسل‌کشانه‌ی بریتانیا در ایرلند، بیش از یک میلیون ایرلندی از گرسنگی، عفونت و بیماری‌های ناشی از آن جان باختند.

[۳۱] سخنرانی را به زبان ایرلندی و انگلیسی در اینجا بشنوید:
/https://www.instagram.com/p/C6–fTisXGx

[32] Seth Staton Watkins

[33] Bill Rolston

[34] Danny Devenny 

[35] Dylan Rodríguez 

[36] “The artist in future would not create you a content to experience but context…a context to explore what we are experiencing.”  A conversation with Iwan Brioc: https://m.youtube.com/watch?v=qqb0c26JIAI&list=PLqwi4Mz9IoTmloyl9sVOK7IGCLMeWd1Vq&index=10

[37] Emmalene Blake  

[۳۸] Art washing ، این اصطلاح به استفاده از هنر و هنرمندان برای انحراف یا مشروعیت بخشیدن به اقدامات منفی توسط فرد، سازمان، کشور یا دولت، اشاره دارد.

[39] South by Southwest

[۴۰] Kneecap، گروه هیپ‌هاپی سه‌‌نفره ساکن بلفاست که با ترکیب منحصربه‌فردی از رپ به زبان ایرلندی و اجراهای پرانرژی موجی در صحنه‌ی موسیقی ایجاد کرده است. تمرکز آنها بر ترویج زبان و فرهنگ ایرلندی در شمال ایرلند، منطقه‌ی تحت‌کنترل بریتانیا، است.

[41] Barclays

[42] Roisin El Cherif  

[43] Galway

[44] The Shan Vans

[45] Blackstaff Mill  

[46] Jake Mac Siacais 

[47] Leanne Simpson

[48] Co-resistance

[۴۹] این مطلب ترجمه‌ی یکی از استوری‌های ولید الواوی در صفحه‌ی اینستاگرامش است:
https://www.instagram.com/walidalwawi/

[50] Medical Aid for Palestine

[51] The Palestine Children’s Relief Fund 

[52] Dlúthpháirtíocht

[53] Beautiful Resistance

[54] Alrowwad Cultural and Arts Society 

[55] Brendan Ciarán Browne  

[56] Chris Hazard

[57] https://www.kufiya.org/a-tale-of-two-larks/

تاریخ

2 آگوست ,2024

اشتراک‌گذاری