گفتگوی سرآزاد با سماء ابواللبن
چرا از فلسطین میخوانیم؟ چرا باید از فلسطین بخوانیم؟ سرآزاد در ادامهی نگاه به جغرافیاهای همسایگی، از ابتدای کار خود به تاریخ فلسطین و لایههای سیاسی و اجتماعی آن توجه کرده است.
همانطور که هراسان نسلکشی و ادامهی اشغال سرزمین فلسطین را دنبال میکنیم، ما در سرآزاد بر این باوریم که برای درک بهتر عدالت و مبارزهی اجتماعی ضرورت دارد دربارهی ساختارهای قدرت، استعمار، شیوههای اشغال و همچنین شیوههای مقاومت و مبارزه برای آزادی و استقلال بخوانیم و بیاموزیم.
در میان خشونت این ماهها، آنچه کمتر دیده میشود جریان ممتدی از زندگی است که مصرانه به راه خود ادامه میدهد و زیر سایهی نسلکشی و تبعید بقا را تمرین میکند. پروژهی آشپزخانهی نسلکشی یکی از نشانههای همین جریان است، کلاژهایی از پختوپز در زمانهی نسلکشی و محاصره.
کلاژهای سماء عماد زمان و مکانمحورند. در این پروژه، سماء شخصیتش را نه بر پایهی روایتی مستقیم، بلکه با آشپزی و کارهای روزمره تعریف میکند، کارهایی که جزئی ناگسستنی از زندگیاند. مقاومت در اینجا مفهوم دیگری پیدا میکند. آیا ذات زنده بودن، زندگی کردن و رهایی بنیادیترین تعریف انسان بودن نیست؟ آشپزخانهی نسلکشی در روایت ساده و بیغلوغش خود یادآور آزادزیستی و رهایی است، زیست آزادی که سالهاست در غزه منکوب شده است.
سرآزاد مرزی میان هنر و زندگی قائل نیست و کلاژهای سماء نشانهای معلوم از این پیوند در جغرافیای اشغالشدهی فلسطیناند و از این رو، بنا گذاشت تا گفتوگویی کوتاه با سماء دربارهی این پروژه و تجربیات این روزهایش ترتیب دهد.
سرآزاد: سماء، لطفاً کمی دربارهی خودت و اینکه چطور به هنر علاقهمند شدی به ما بگو. سیستم آموزش هنری که در آن تعلیم دیدهای چطور بوده و چه هنرمندان یا آثاری در شکلگیری نگاهت به هنر تأثیرگذار بودهاند؟
سماء: علاقهام به هنر از کودکی شروع شد، اما بعدها هنر برایم راهی برای تأثیرگذاری و تغییر جامعه نیز شد و معتقدم هنرمند میتواند با بیان نظرات و دیدگاهها و احساساتش نقش بسیار مهمی ایفا کند. تحصیلاتم در رشتهی گرافیک بود و بهطور خاص کلاژ را برای شیوهی بیانم انتخاب کردم که انتخابی تحتتأثیر هنرمندانی مانند محمد جحا و حازم حر بود، هنرمندانی اهل غزه که از کلاژ در کارهایشان استفاده میکنند.
سرآزاد: ممکن است کمی بیشتر دربارهی فضای آموزش هنری که در آن تحصیل کردهای بگویی؟ میتوان تصور کرد که خوانندهها اطلاعات چندانی دربارهی شرایط آکادمیهای هنر در غزه نداشته باشند و توضیح بیشتر به آنها کمک میکند زندگی در غزه را بهتر بشناسند.
سماء: من در مقطع کارشناسی رشتهی طراحی گرافیک تحصیل کردهام. برنامهی دانشگاهی ما ترکیبی از برنامهنویسی کامپیوتری و تکنیکهای دستی هنری را به ما ارائه میکرد و در نتیجه من مهارتهای طراحی و همچنین بسیاری از مهارتهای هنرهای زیبا را آنجا فرا گرفتم. در غزه تنها دو دانشگاه به روی کسانی که قصد تحصیل در حیطهی هنر و طراحی را دارند باز است و بنابراین، اکثر هنرمندان یکدیگر را به نحوی میشناسد؛ ممکن است این آشنایی از طریق دانشگاه باشد یا بهواسطهی فضاهای هنریای که در آن دور هم جمع میشوند، آثارشان به نمایش در میآید و یا فعالیتهایی مانند کارگاههای هنری و امثال آن برگزار میشود. بسیاری از این مراکز و گردهماییها به من کمک کردهاند تا بتوانم دربارهی آثارم صحبت کنم، کارهای دیگران را ببینم و تجربههای جدید و متنوع به دست بیاورم. جامعهی هنری غزی کوچک است، اما ما در آن فضای امنی بهدست آوردهایم تا واقعیتمان را به شیوهی خودمان حکایت کنیم و آنچه در سرمان میگذرد را بیان کنیم.
سرآزاد: متن آشپزخانهی نسلکشی با این جمله شروع میشود: «اینها دستورغذاهایی هستند که هیچوقت از آنها استفاده نخواهید کرد.» این جمله تفاوت آشپزی در معنای کنشی روزمره را با غذا پختن در میانهی جنگ نسلکشانه و گرسنگی تحمیلی به خواننده یادآور میشود. چرا به ذهنت رسید که در این موقعیت بر غذا و شیوههای آمادهسازی غذا تمرکز کنی؟ بر سر زمینهای کشاورزی غزه چه آمده؟
سماء: چونکه خیلی خوب میدانم تهیهی وعدهی غذایی هر روز چه کار طاقتفرسایی است. واقعیت زندگی خودم همین است و میدانم که این گرسنگیِ تحمیلی یکی از سطوح متعدد کشتار است. دوست دارم از طریق این کار نشان بدهم که چه نیروی عظیمی صرف تدارک هر وعده و ریزهکاریهای آن میشود. میخواهم نشان بدهم جامعهای که هنوز هم هر روز این کار را پی میگیرد چه جامعهی بزرگی است، کارهایی مثل جمعآوری هیزم، روشن کردن آتش و پیدا کردن و آوردن آب شُرب. به این سختیها باید قیمت بالای مواد غذایی را در نتیجهی بسته شدن گذرگاهها و کمیاب شدن مواد اولیه اضافه کرد، و همینطور نابودی بسیاری از اراضی کشاورزی که منبع اصلی غذای غزهاند. بنابراین، راهی نداشتیم جز آنکه سعی کنیم با ادوات و امکانات محدودی که در دسترسمان است غذاها و راهحلهای جدید ابداع کنیم.
سرآزاد: چه زمانی این پروژه را شروع کردی؟ ممکن است کمی دربارهی نقطهی آغاز این مسیر برایمان بگویی؟
سماء: کار روی این پروژه را دو ماه پیش بعد از صحبت با یکی از دوستانم شروع کردم. به او گفتم دوست دارم کتاب آشپزی فلسطینم را که کشیدن تصاویرش پیش از جنگ تمام شده بود چاپ کنم. او پیشنهاد داد نسخهی دیگری از آن کتاب طراحی کنم و در آن به آشپزی در زمانهی نسلکشی بپردازم، اینکه چطور چیزهایی که میخوریم را تهیه میکنیم و زندگیمان چطور میگذرد. ایدهی «آشپزخانهی نسلکشی» آنجا شکل گرفت. میخواستم در آن موبهموی زندگی این روزهایمان را توصیف کنم تا نسلهای آینده و مردم دنیا بتوانند شاهد آن باشند، البته اگر این کار اهمیتی داشته باشد.
سرآزاد: اشاره به گیاهان خودرو مانند گزنه و پنیرک (توله) که در این شرایط جایگزین غذاهای معمول شدهاند، بهعلاوهی بازشمردن خطرات ماهیگیری و جمعآوری هیزم زمانی که گاز شهری قطع شده است به ما دربارهی رابطهی مردمان بومی با زمینشان به ما چه میگوید؟ آیا میتوان اینجا نسبتی میان آنچه در غزه در جریان است با نهضت بازپسگیری زمین در سایر اجتماعات بومی جهان یافت؟
سماء: زمین و گیاهان خودرویش مثل پنیرک و گزنه بسیاری از خانوادهها را از مرگ در اثر گرسنگی نجات دادهاند. نیروهای اشغال اجازهی ورود کامیونهای امدادرسانی و مواد غذایی را به غزه نمیدهند. آنها جلوی ماهیگیری از دریا را هم میگیرند و به سمت قایقها تیراندازی میکنند. اما نمیتوانند جلوی رشد گیاهان را بگیرند. هیچکس نمیتواند چنین کاری کند. بسیاری شروع به پرورش سبزیجات ساده در خانه و چادرهایشان کردهاند. یکی از دوستان گیاهخوارم دستورغذاهای زیادی را با دیگران به اشتراک گذاشت که در آنها حبوبات جایگزین گوشت شده بودند. اشغالگران همهی شریانهای زندگی غزه را قطع کردهاند، اما ما همیشه راهی برای نجات یافتن پیدا میکنیم و تا زمانی که این سرزمین با ماست، بیشک باز هم نعمتهایش را به ما خواهد بخشید و از ما در برابر گرسنگی و مرگ محافظت خواهد کرد.
سرآزاد: همانطور که پیشتر گفتی، تو در شیوهی بیان هنریات همیشه از عکس و کلاژ استفاده کردهای. چه قابلیتهایی این اشکال هنری را برای تو جذاب میکنند و چه چیزی باعث شد آنها را برای شیوهی بیان هنریات انتخاب کنی؟
سماء: من معتقدم مواد اطرافمان به نحوی از انحا ما را تعریف میکنند. من بیحساب و ترتیب خاصی مواد مختلفی مثل پلاستیک، انواع گیاهان، مقوا و کارتن، مجلات قدیمی و امثال اینها را جمع میکنم و بعد با استفاده از آنها ترکیببندیهای متجانسی میسازم که هریک بیانگر احساسی خاصاند. حسی از ضرورت باعث میشود این اشیا ساده را که برای مردم دورریختنی هستند جمع کنم و از آنها چیزی ارزشمندتر بسازم.
سرآزاد: در شرایط این جنگ نسلکشانه و آوارگی پیدرپی چطور توانستی این پروژه را پی بگیری و آیا روند کار با شیوهی معمول کارت تفاوت زیادی داشت؟
سماء: کار بهشدت سختی بود که دلیلش جابهجاییهای پیاپی و ترسی بود که شبانهروزی حس میکردیم. از طرف دیگر، قطع شدن دسترسی به موادی که قبلاً از آنها استفاده میکردم، دور بودن از اطاق و خانه و نبودن هیچ فضای شخصی نیز کار را سختتر میکرد. برای همین شروع به عکاسی از مواد مختلف کردم، که البته خود آن هم در شرایط کنونیمان اصلاً آسان نبود. به اردوگاههای آوارگان میرفتم تا از چیزهایی که میخواهم عکس بگیرم، ولی خیلی اوقات موفق نمیشدم. قعطی اینترنت و شبکهها ارتباطی هم دسترسی به اطلاعات و دستورغذاها را بسیار سخت میکرد. اما با وجود همهی اینها، مصمم بودم کاری کنم و آنچه را که شروع کرده بودم تا زمان پایان گرفتن قحطی کامل کنم.
سرآزاد: میتوانی کمی بیشتر دربارهی فرایند خاص خودت برای رسیدن به تصاویر و ساختن کلاژ توضیح بدهی؟
سماء: قبلاً مواد مورد نیازم را از محیط زندگیام جمعآوری میکردم و آنها را در دفتری مخصوص با چسب میچسباندم یا به ورق میدوختم. گاهی هم بعضی از مواد را میسوزاندم. اما حالا از تبلت برای ساخت کولاژ استفاده میکنم. اول از چیزهایی که میخواهم به کار ببرم عکس میگیرم و بعد عکسها را به تبلت منتقل میکنم. حتی کاغذپارههایی را هم که در بیشتر کارهایم از آنها استفاده کردهام چیزهایی هستند که قبلاً ازشان عکاسی کردهام، چون دیگر چسب و کاغذی در بازار پیدا نمیشود.
سرآزاد: این اثر هنری تو در زمانهی نسلکشی شکل گرفته است. فکر میکنی آیندهی تصاویرت چه خواهد بود؟ میخواهی این تصاویر چه کنند؟
سماء: وقتی داستانهای نکبهی سال ۱۹۴۸ که بر اجدادمان گذشته را میشنیدم، اغلب با خودم فکر میکردم زندگی در چادرهای آوارگان، دور از خانه و کاشانه و در مناطقی دورافتاده و پراکنده چطور بوده. مدارک زیادی که بهطور خاص این وقایع را مستند کرده باشند وجود ندارند. مستند کردن وقایعی که میگذرانیم به معنای تهیهی آرشیوی از تجربهی جمعی مردم غزه و مدرکی بر مجازات دستجمعی از طریق تحمیل گرسنگی و قحطی است، عملی که جنایت جنگی محسوب میشود. میخواهم آنچه از سر میگذرانیم در تاریخ ثبت شود و اجازه ندهیم دنیا آن را فراموش کند.
برای دسترسی به ترجمهی توضیحات، روی عکس کلیک کنید.